کد مطلب: ۳۶۱۳
تعداد بازدید: ۹۵۰
تاریخ انتشار : ۰۲ تير ۱۳۹۹ - ۲۲:۰۰
حج؛ برنامه‌ی تکامل| ۶
جامعه‌ی انسان‌ها، يك خانه‌ی امن و «امان‌خانه‌ی جهانى» لازم دارد تا وقتى انسان ترسيده و يا قوم وحشت‌زده‌اى، خود را به آستان آن مأمن رسانيد و فرياد استمداد كشيد، از همه جا به فرياد او جواب لبّيك بگويند و از نظر بزرگداشت آن مأمن، به او امان داده و موجبات ترس و وحشتش را برطرف سازند.

آثار اجتماعی حجّ| ۳

 

كعبه پناهگاه جامعه‌ی انسانى و خانه‌ی امن بشر
 

وَ اِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ اَمْناً.[1]
یاد کن که ما خانه [کعبه] را مرجع برای مردم و مأمن قرار داده‌ایم.
تردیدی نیست که جامعه‌ی بشر به هنگام بروز اختلاف و پيش آمدن تعدّيات، احتیاج به يك مرجع و ملجأ بين‌المللى دارد كه مورد احترام عمومى باشد و همه خود را موظّف به خضوع و تسليم در برابر آن بدانند تا اگر فرد يا ملّت ستمديده‌اى به آنجا پناهنده شد، تمام ملل به حمايت او برخيزند و براى حفظ حرمت آن مرجع، داد او را از ظالم بگيرند و ظالم را سر جايش بنشانند.
جامعه‌ی انسان‌ها، يك خانه‌ی امن و «امان‌خانه‌ی جهانى» لازم دارد تا وقتى انسان ترسيده و يا قوم وحشت‌زده‌اى، خود را به آستان آن مأمن رسانيد و فرياد استمداد كشيد، از همه جا به فرياد او جواب لبّيك بگويند و از نظر بزرگداشت آن مأمن، به او امان داده و موجبات ترس و وحشتش را برطرف سازند.
همین احتیاج است كه بشر متمدّن را وادار به تشكيل سازمان ملل متّحد كرده؛ حالا تا چه مقدار داراى واقعيّت است و یا اساساً بی‌واقعیّت، كارى به آن نیست.
به همين جهت، در عالم اسلام، اين احتیاج حتمى جامعه‌ی انسان مورد عنايت واقع شده و حضرت حق (عزّوجلّ) خانه‌ی كعبه را بعد از جعل حرمت و احترام عمومى درباره‌اش، مرجع و مأمن جهانى قرار داده و خانه‌ی امن مردم معرّفى فرموده است تا نتيجه آن باشد كه امّت اسلامى كه نهايت درجه‌ی احترام و ستايش براى آن خانه قائلند و صبح تا شام و در خلال ساعات شبانه‌روز چندين بار، رو به كعبه مى‌ايستند و با انجام ركوع و سجود به سمت آن و تعظيم در برابر آن، خود را طالب و دوستدار جدّى كعبه و خانه‌ی امن بشر و تمام لوازم و مقتضيات آن، نشان مى‌دهند، در هيچ شرايطى راضى نشوند فردى مورد ظلم و ستم واقع گردد يا كسى با ترس و وحشت و اضطراب زندگى كند بلکه بطور مسلّم، اين چنين ملّتى با جدّ تمام، حامى مظلومان و امان‌بخش وحشت‌زدگان خواهند بود. نه ‌تنها در ميان خودشان هيچ‌گونه ظلم و ارعاب، ديده نخواهد شد بلكه در سطح سياست جهانى به عنوان يك ملّت دادرس، مصلح و به‌وجودآورنده‌ی امنيّت همه‌جانبه‌ی عالَمی شناخته خواهند شد.
پس كاملاً صحيح و درست است كه كعبه، عامل ايجاد و ضامن بقاى صلح و امان جهانى است.
جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ اَلبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ وَ اِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ اَمْناً.
بنابراین، بى‌شكّ و ترديد بايد گفت، حيات بشر وقتى سعيد است و داراى خيرات و بركات كه كعبه، سرپا باشد و حجّ، با شرايط كاملش انجام شود.
 

تعطیلی حجّ و از هم پاشيدن جامعه‌ی آدميان

 
اگر خداى ناخواسته، روزى كعبه متروك گردد و حجّ تعطيل شود و يا صورت ظاهرى از حجّ، بى‌مغز و بى‌روح باقى بماند، كاخ سعادت جامعه‌ی انسان، فرو مى‌ريزد و خير و بركت و آسايش، از زندگى بشر رخت بر مى‌بندد و ظلم و فساد و ناامنى، عالمگير می‌گردد.
 

پيش‌بينى روايات راجع به متروكيّت كعبه و آثار شوم آن
 

اخبار ملاحم،[2] در عداد حوادث شومى كه در آخرالزّمان، عامل گسترش ظلم و ستم بر جوامع بشرى می‌گردند، تعطيل حجّ و متروكيّت بيت را نشان مى‌دهند.
امام صادق(ع) ضمن بيان مفصّلى كه دربارۀ وقايع و فتنه‌هاى قبل از ظهور حضرت ولىّ‌ عصر(عج) دارند، مى‌فرمايند:
وَ رَأيْتَ بَيْتَ اللهِ قَدْ عُطِّلَ وَ يُؤمَرُ بِتَرْكِهِ....[3]
وقتی ديدى [خطاب به راوى است] خانه‌ی خدا، تعطيل گشته و امر به ترك حجّ مى‌شود...
... فَكُنْ عَلى حَذَرٍ وَ اطْلُبْ اِلَى اللهِ النَّجاةَ وَ اعْلَمْ اَنَّ النّاسَ فِي سَخَطِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ....
حاصل مضمون آن‌که: در چنين موقعى مردم مشمول غضب خدا گشته و استحقاق عذاب پيدا كرده‌اند، تو پيوسته برحذر باش و تضرّع به درگاه خدا ببر، تا به هنگام نزول عذاب الهى، در امان باشى.
۴- حجّ، حقّ واجب خدا بر انسان و سپاسگزارى انسان به درگاه ايزد منّان
وَ للهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ.[4]
و به عهده‌ی مردم مستطیع است که برای خدا قصد خانه [کعبه] کنند [حجّ بجا آورند] و هر کس کفر بورزد [از انجام حجّ، سر باز زند] محقّقاً خدا بی‌نیاز از جهانیان است.
 

تعبير خاصّ قرآن در موضوع حجّ
 

عبارت مخصوص و تعبير ويژه‌اى كه قرآن كريم در امر حجّ به كار برده، شايان دقّت است و کشف از موقعيّت بسيار بزرگ حجّ می‌نماید که مى‌فرمايد:
وَ للهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ.
زیارت كعبه و اجتماع بر گرد آن خانه، حقّ خداست بر مردم. یعنی مگر نه اينکه قضاى وجدان چنين است كه هر ولى نعمت و صاحب انعام و احسانى، حق بر انسان پيدا مى‌كند و آدمى خود را مديون او دانسته و همواره دنبال فرصتى مى‌گردد تا حقّ او را ادا کرده و جبران احسان و انعام او را تا حدّ امكان بنماید و حدّاقل براى عرض تشكّر به خانه‌اش برود و به قدر شايستگى خود، هديه‌اى ببرد؟
 

منعم حقيقى خداست و شكرش واجب عقلى است
 

حال، خداى منّان که ولى نعمت آدميان است؛ آن هم نعمت‌هاى بى‌حدّ و حصرى كه به شماره و احصاء در نمى‌آيد:
وَ اِنْ تَعُدّوا نِعْمَةَ اللهِ لا تُحْصُوها.[5]
اَ لَمْ تَرَوْا اَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْاَرْضِ وَ اَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً؛[6]
آیا نديديد [فكر نكرديد] خدا آنچه را در آسمان‌ها و آنچه را در زمين است، مسخّر شما گردانيده و به وفور و فراوانی، نعمت‌هاى ظاهر و باطن خود را در اختيار شما قرار داده است؟
آیا چنين ولی نعمت بى‌همتايى، اين حق را بر گردن شما انسان‌ها ندارد كه براى عرض تشكّر و سپاس از آن همه انعام و احسانش، به خانه‌اش برويد و هر يك به قدر استعداد خود، هديه به درگاهش ببريد؟
چرا! به حقّ خودش قسم، این حقّی است که هر انسان عاقلی که بهره‌ای از انسانیّت دارد و بویی از آدمیّت و حق‌شناسی به شامّه‌اش رسیده، اعتراف به لزوم و وجوب آن می‌کند و بدون اینکه منتظر دعوت باشد، به حکم وظیفه‌ی آدمی و اقتضای ادب انسانی، بار سفر می‌بندد و رو به خانه‌ی آن ولی نعمت ذوالفضل والاحسان می‌رود و نفیس‌ترین امتعه و اشیای خود را به عنوان هدیه به درگاهش می‌برد. تا چه رسد به اینکه، آن منعم دعوت هم کرده باشد که در این صورت، وظیفه، مؤکّدتر می‌شود و عرض اجابت، لزوم سریع‌تری پیدا می‌کند تا هم قانون ادب انسانی، رعایت گردیده و هم امتثال امر مولا شده باشد.
آری! حضرت ربّ‌العالمین و پروردگار اکرم‌الاکرمین، در ازای آن همه انعام و احسان، از بنده، فقط یک زیارت و حضور در خانه‌اش را خواسته و یک گوسفند یا گاو و شتر را (در حدّ تمکّن) به عنوان هدیه و قربانی پذیرفته است.
 

بهره‌ی شکر، عاید انسان می‌شود نه خدا
 

البتّه ناگفته پيداست كه زيارت بيت و تقديم قربانى، نه براى اين است كه نفعى عايد خدا گردد و بر عزّت و جاه و جلال او بيفزايد.
سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا يَتَوهَّمَهُ الْجاهِلُونَ عُلُوّاً كَبِيراً.
بلکه این دعوت به زيارت و آوردن قربانى هم، لطف و عنايت ديگرى است از طرف خداوند منّان درباره‌ی انسان؛ زیرا اوّلاً با این دعوت، او را از جرگه‌ی حیوانات بیرون آورده و در رتبه‌ی شریفه‌ی انسان‌های کامل جا داده و امتیاز انسانی‌اش را محفوظ فرموده است و ثانیاً زیارت کعبه را، تجارتی پرسود برای او قرار داده که به هر دو مطلب خواهیم پرداخت.
 

شکر منعم، مایه‌ی امتیاز انسان از حیوان است
 

یکی از امتیازات انسان، همان فضیلت حق‌شناسی و اظهار تشکّر و سپاس در برابر انعام منعم و احسان محسن است که عالم حیوان، فاقد این خصیصه‌ی عالیّه است. گرچه در بعض حیوانات، این خصیصه تا حدّی مشاهده می‌شود ولی به هر حال از خصایص لازمه‌ی نوع حیوان نیست. امّا انسان، به شرط سلامت فطرت و وجدان، ممکن نیست این فضیلت ممتازه‌ی آدمی را فاقد باشد. مگر این که در اثر انهماک[7] در شهوات نفسانی و استغراق در ارضای تمایلات حیوانی، فطرت انسانی‌اش واژگون گردیده و ملحق به حیوانات شده باشد که قرآن می‌فرماید:
اُولئِكَ كَالاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ اُولئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ.[8]
آنان، بسان چارپایانند، بلکه گمراه‌تر، آنان غفلت‌زدگان و بی‌خبرانند.
البتّه، این چنین افراد حیوان‌صفتِ واژگون فطرت، نه تنها از سپاس و احترام‌گذاری به ولی نعمت خودداری می‌کنند بلکه تا بتوانند با همان نعمت در مقام ایذای منعم هم بر می‌آیند و احیاناً در نابود ساختن او نیز می‌کوشند. 
 

خودآزمایی
 

1- به چه دلیل حضرت حق (عزّوجلّ) خانه‌ی كعبه را مرجع و مأمن جهانى قرار داده و خانه‌ی امن مردم معرّفى فرموده است؟
2- پيش‌بينى روايات راجع به متروكيّت كعبه و آثار شوم آن را بیان کنید.
3- چرا دعوت به زيارت و آوردن قربانى، لطف و عنايتى از طرف خداوند منّان درباره‌ی انسان است؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1]- سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۲۵.
[2]- حوادث و وقایع بزرگ.
[3]- روضه‌ی کافی، جلد ۸، صفحه‌ی ۳۷.
[4]- سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی ۹۷.
[5]- سوره‌ی ابراهیم، آیه‌ی ۳۴.
[6]- سوره‌ی لقمان، آیه‌ی ۲۰.
[7]- فرو رفتن.
[8]- سوره‌ی اعراف، آیه‌ی ۱۷۹.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: